دلوارنامه 4

کتاب خواب آشفته نفت

علی ملیحی/ دوره چهارجلدی/ محمدعلی موحد/ نشر کارنامه

بیش از هفتاد سال از ملی‌شدن صنعت نفت ایران می‌گذرد. واقعه‌ای که تاثیراتی عمیق بر جنبه‌های مختلف زندگی ایرانیان داشته و تاریخ سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران با آن پیوند خورده است. بسیاری از پژوهشگران صاحب‌نام ایرانی و غربی درباره‌ این موضوع و تاثیرات آن بر اقتصاد و سیاست ایران و جهان، تحقیقاتی را منتشر کرده‌اند. اما اگر قصد یک مطالعه همه‌جانبه و درک ظریف‌ترین وقایع و حوادث تاریخ نفت ایران را دارید، بهترین و مناسب‌ترین کتاب، «خواب آشفته نفت» اثر بی‌بدیل محمدعلی موحد است. پژوهشی پردامنه که در چهار جلد منتشر شده است. اولین جلد از مجموعه خواب آشفته نفت، بیست و اندی  سال پیش منتشر شد و آخرین رساله آن، در سال ۱۳۹۳ منتشر شده است. اثر موحد را باید کامل‌ترین پژوهش منتشرشده درباره تاریخ نفت ایران دانست. این اثر چهارجلدی، تحولات مربوط به نفت و تاثیر آن بر سیاست داخلی و خارجی ایران را از قرارداد دارسی و کشف نفت در ایران آغاز می‌کند و تا کودتای ۲۸ مرداد و امضای قرارداد کنسرسیوم ادامه می‌دهد. سه جلد اصلی کتاب، مربوط به دهه 20 و ابتدای دهه 30 و درباره دوران بازیگری مصدق در عرصه سیاست ایران است و جلد چهارم به سال‌های انتهای دوره قاجار و به‌خصوص تحولات مربوط به نفت در دوران زمامداری رضاشاه پهلوی پرداخته است. مروری کوتاه بر هر کدام از مجلدات خواب آشفته نفت می‌تواند در معرفی بهتر این کتاب یاری‌مان کند:

رویای نفت ملی و کابوس تحریم

جلد نخست: دکتر مصدق و نهضت ملی ایران؛ بخش اول

محمدعلی موحد در جلد اول کتاب از دهه 20 آغاز می‌کند. زمانی که در سال ۱۳۲۳ با مطرح‌شدن درخواست شوروی برای اخذ امتیاز نفت شمال ایران، موضوع نفت تبدیل به یک مسئله در افکار عمومی ایرانیان شد و با مخالفت عمومی در برابر اعطای امتیاز جدید به روس‌ها، بحث تجدیدنظر در قرارداد نفت جنوب با انگلیسی‌ها نیز مطرح شد. در این جلد، سیر تحولاتی که در سال‌های ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۹ به تصویب ماده‌واحده ملی‌شدن صنعت نفت ایران انجامید، بررسی شده، سپس به نخست‌وزیری‌رسیدن دکتر مصدق با هدف اجرایی‌کردن قانون ملی‌شدن نفت و کابینه اول او پرداخته شده است. کتاب به خوبی برای ما توضیح می‌دهد که چگونه ایرانیان با یک خوش‌بینی مفرط برای اداره صنعت نفت و فروش آن، بی‌اطلاع از ظرایف کار و اهرم‌های دولت‌ انگلیس برای تحریم ایران، انگلیسی‌ها را خلع ید کردند. فرآیندی که به توقف تولید و فروش نفت ایران منجر شد. در روایت دکتر موحد، مدیران انگلیسی شرکت نفت ایران و انگلیس به دنبال ملی‌شدن صنعت نفت و مستقر‌شدن هیات خلع ید در آبادان، تصمیم گرفتند این شهر را ترک کنند. در خردادماه ۱۳۳۰، هیاتی شش‌نفره به ریاست مهدی بازرگان و با عضویت حسین مکی، ناصرقلی اردلان، احمد متین‌دفتری، محمد بیات و عبدالحسین علی‌آبادی راهی خوزستان شدند تا اداره تاسیسات نفتی را به دست گیرند و از انگلیسی‌ها خلع ید کنند. ورود این هیات با استقبال گرم آبادانی‌ها روبه‌رو شد. اعضای هیات خلع ‌ید سپس با «مستر دریک»، مدیرعامل انگلیسی شرکت به مذاکره نشستند تا او را قانع کنند که تاسیسات نفت را به طرف ایرانی تحویل دهد. مذاکراتی که فایده چندانی نداشت. آنچنان‌که مهندس بازرگان نوشته، حسین مکی، عضو برجسته جبهه‌ ملی، در جلسه هیات خلع ید گفته بود: «شرکت، تحویل‌بده‌ تاسیسات نفت به ما نیست و باید خودمان دل را به دریا بزنیم.» با این تصمیم، وقتی اعضای هیات به دیدار مستر دریک رفتند، او را محترمانه بیرون انداختند. به گفته بازرگان، «قبلا در ملاقات و مذاکراتی که در اتاق دریک با وی داشتیم، او از پشت میزش بلند می‌شد و با ما دور میز گرد وسط می‌نشست و دستور شیر و چای می‌داد. این دفعه هم دریک همان کار را کرد و به طرف ما آمد. پیش از آنکه دور آن میز بنشینیم، مکی به من گفت «برو سر جایش بنشین». من هم معطل نکردم و این کار را بی‌سروصدا انجام دادم. مستر دریک هاج و واج شد. بعد از چند لحظه کلاهش را برداشت و از اتاق بیرون رفت و ما دیگر او را ندیدیم».

کودتای نفتی

جلد دوم: دکتر مصدق و نهضت ملی ایران؛ بخش اول

این جلد به دوران یک‌ساله کابینه دوم دکتر مصدق از قیام 30 ‌تیرماه ۱۳۳۱ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اختصاص دارد. موحد در این جلد برایمان توضیح می‌دهد که چه فرایندی باعث شد دکتر مصدق به رغم اینکه در تیرماه سال ۱۳۳۱ با قیام مردمی دوباره به صدارت بازگشته بود، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با همکاری مجموعه نیروهای سیاسی داخلی و خارجی مخالفش سرنگون شود. در این مجلد ادامه مذاکرات بی‌نتیجه نفت میان ایران و دولت‌های آمریکا و انگلیس را می‌خوانیم. سقوط مصدق در جریان کودتای ۲۸ مرداد، محصول طراحی دشمنان خارجی‌اش با همکاری موثر و همدستی مخالفان داخلی پرشمار و قدرتمند او بود.

دادگاه مصدق و قرارداد کنسرسیوم

جلد سوم: از کودتای ۲۸ مرداد تا سقوط دولت زاهدی

بخش بزرگی از این مجلد به دادگاه نظامی دکتر مصدق و شیوه رفتار او در دادگاه می‌پردازد. همچنین بررسی مطالب مطرح‌شده در دادگاه نیز خود تاریخچه‌ای کوتاه از حوادث نهضت ملی نفت به روایت مصدق و یارانش است. بخش دیگر کتاب به مذاکرات ایران با غرب منجر به امضای قرارداد کنسرسیوم اختصاص دارد. موحد توضیح می‌دهد که چگونه سردمداران خارجی سرنگونی مصدق در مذاکره با دولت ایران به قرارداد تازه‌ای برای ازسرگیری صادرات نفت ایران رسیدند. قراردادی که در آن سهم شرکت‌های آمریکایی به دلیل نقش این کشور در کودتای ۲۸ مرداد، از انگلستان بیشتر شد. مجموعه مذاکرات و تعاملات دولت سرلشکر زاهدی، دولت برآمده از کودتا علیه مصدق با غرب روند پیوستن دوباره ایران به اردوگاه غرب و مستحکم‌شدن جای پای شاه به عنوان متحد اصلی آمریکا در خاورمیانه را نیز تحلیل کرده و ارتباط این تحولات را با موضوع نفت نشان داده است.

قمار تیمورتاش بر سر نفت

جلد چهارم: از قرارداد دارسی تا سقوط رضاشاه

دکتر موحد در آخرین جلد از مجموعه چهارجلدی خواب آشفته نفت، فلش‌بکی به تاریخ سیاسی نفت ایران قبل از دهه 20 می‌زند. این دوره، کمتر موضوع پژوهش عمیق و دامنه‌دار بوده و از این منظر این جلد از کتاب موحد که در دهه ۱۳۹۰ منتشر شد، متمایز و برجسته است. در این جلد، موحد ضمن بررسی روند کشف نفت در ایران و سال‌های نخستین صادرات نفت، بر مواجهه دولت‌های ایران پس از انقلاب مشروطه تا سقوط رضاشاه با مسئله نفت و تلاش آنان برای افزایش سودشان از آن می‌پردازد. خواندنی‌ترین بخش کتاب، مربوط به مذاکرات دامنه‌دار تیمورتاش، وزیر دربار پهلوی از سال ۱۳۰۷ تا سال ۱۳۱۲، با شرکت نفت ایران و انگلیس و تلاش دولتمردان پهلوی برای بالابردن سودشان از قرارداد دارسی‌ است. رضاشاه پس از به قدرت‌رسیدن، به توصیه‌ و کارگردانی حلقه‌ سیاستمداران پیرامونی‌اش، ایجاد دولت مرکزی نیرومند در ایران را کلید زد. تقویت دولت مرکزی، منبعی ایمن از پول می‌خواست و یکی از راه‌های تامین این پول، بالابردن سهم ایران از قرارداد نفت دارسی بود. به این ترتیب بود که بازنگری در امتیازنامه دارسی به ضرورت تبدیل شد. برای مذاکره با کمپانی با هدف افزایش سهم ایران از قرارداد نفت، تیمورتاش برگزیده شد. خان‌زاده‌ خوش‌پوش و محفل‌آرای خراسانی که تحصیل‌کرده‌ روسیه بود و دوست و دشمن بر هوش سرشار، جاه‌طلبی و ایران‌دوستی‌اش صحه می‌گذاشتند. مذاکرات تیمورتاش با کمپانی نفت ایران و انگلیس از سال 1307 در اروپا آغاز شد. تیمورتاش با خواسته‌هایی حداکثری به مذاکرات پا نهاد. ابتدا از ‏‏سود پنجاه-پنجاه سخن گفت و بعد تاکید کرد هیچ قراردادی که متضمن پایین‌تر از 25 درصد سود برای ایران باشد به مجلس نخواهد داد. اگرچه در ظاهر از کمپانی قدردانی می‌کرد اما ابایی از آن نداشت که در مذاکرات به نماینده کمپانی بگوید «شما خواهید دید که اگر صبرم تمام شود، 180 درجه خواهم چرخید. من می‌بینم که وسط بیابان برای خودتان زندگی‌ ‏درست کرده‌اید که 99درصد مردم ایران از آن محروم‌اند». با سرسختی که تیمورتاش داشت و تلاشی که کمپانی برای ندادن امتیاز بیشتر به ایران می‌کرد، مذاکرات بیش از سه سال به طول انجامید و کاسه‌ صبر رضاشاه را لبریز کرد. بحران اقتصادی سال ۱۹۲۹ نیز بر مشکلات افزود و کمپانی اعلام کرد سود خالص ایران از عملیات نفت به دلیل بحران اقتصادی یک‌سوم شده است. شاه، تیمورتاش را سه سال به مذاکره فرستاده بود تا لااقل عایدی مالی ایران از قرارداد افزون شود و حالا برعکس شده بود. به همین دلیل به دست راستش مظنون شد. در آذر ۱۳۱۱، هیات دولت را در سعدآباد جمع کرد، دستور داد پرونده نفت را بیاورند و بعد از پرخاش به تیمورتاش، پرونده نفت را در بخاری انداخت. به دستور شاه، امتیازنامه دارسی یک‌طرفه لغو شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا