فعال شدن مکانیسم ماشه و منع سوآپ گازی ایران را از «صادرکننده و ترانزیتکننده» به «بازاری محلی و کماثر» تبدیل میکند

اگر فشار سازمان ملل با بیمه و کشتیرانی هماهنگ شود، ایران در سال 1405 با کاهش ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار بشکهای صادرات نفت در روز مواجه خواهد شد.
روز جمعه 28 شهریور ماه، قطعنامهای که خواستار ادامه رفع تحریمهای ایران بود در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب نرسید. با ۹ رای منفی، قطعنامه تایید پایبندی ایران به تعهدات هستهای رد شد و روند بازگشت تحریمها به جریان افتاد. اگر تا روز 5 مهر توافقی حاصل نشود، شش قطعنامه سازمان ملل علیه ایران باز میگردند.
در کنار این موضوع و تاثیر آن بر کاهش صادرات نفت، آمریکا نیز مانع طرح انتقال گاز ترکمنستان به عراق از طریق ایران شده است. موضوعی که منجر به کاهش تدریجی اهمیت ژئوپلیتیک ایران در زنجیره تامین انرژی منطقه میشود.
تجربه دوره ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ نشان داد که حتی چین و هند، با وجود روابط سیاسی نزدیک با تهران، خرید رسمی نفت را کاهش دادند
*با توجه به اینکه همین حالا نیز نفت ایران به طور عمده توسط پالایشگاههای خصوصی چین خریداری میشود، اگر مکانیسم ماشه فعال شود، خریداران نفت ایران چه واکنشی خواهند داشت و سرنوشت فروش نفت ایران چه میشود؟
اگر مکانیسم ماشه فعال شود و قطعنامههای تحریمی سازمان ملل دوباره برقرار گردد، وضعیت حقوقی خرید نفت ایران از «تحریمهای یکجانبه» به «تحریمهای چندجانبه الزامآور» تغییر میکند. در چنین شرایطی پالایشگاههای خصوصی چین که اکنون بازیگر اصلی خرید نفت ایران هستند، بیشترین ریسک را احساس خواهند کرد، زیرا علاوه بر تهدید تحریمهای ثانویه آمریکا، با فشار رسمی سازمان ملل و محدودیت بیمهای و بانکی روبهرو میشوند.
تجربه دوره ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ نشان داد که حتی چین و هند، با وجود روابط سیاسی نزدیک با تهران، خرید رسمی نفت را کاهش دادند و به سمت قراردادهای تهاتری، استفاده از بانکهای کوچک و ناوگان «سایه» رفتند.
صادرات نفت ایران در کوتاهمدت از حدود ۱.۴ میلیون تا ۱.۵ میلیون بشکه فعلی به محدوده یک میلیون تا ۱.۱ میلیون بشکه در سال ۱۴۰۴ میرسد
احتمالا در کوتاهمدت، بخشی از صادرات ایران از طریق همان مسیرهای خاکستری (تغییر مبدأ، تهاتر کالا و انتقال کشتی به کشتی) ادامه پیدا میکند و افت صادرات پلکانی خواهد بود؛ یعنی از حدود ۱.۴ میلیون تا ۱.۵ میلیون بشکه فعلی به محدوده یک میلیون تا ۱.۱ میلیون بشکه در سال ۱۴۰۴ میرسد. اما در افق بلندمدت، اگر فشار سازمان ملل با بیمه و کشتیرانی هماهنگ شود، ایران با کاهش پایدارتر ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار بشکه در روز در ۱۴۰۵ مواجه میشود و تخفیفهای بیشتر یا تهاتریشدن درآمدها اجتنابناپذیر خواهد بود.
واکنش خریداران عمده به احتمال زیاد کاهش رسمی خرید، انتقال به کانالهای غیررسمی و افزایش چانهزنی برای تخفیف خواهد بود
بنابراین، واکنش خریداران عمده به احتمال زیاد کاهش رسمی خرید، انتقال به کانالهای غیررسمی و افزایش چانهزنی برای تخفیف خواهد بود و این به معنای افزایش هزینه فروش و کاهش درآمد خالص ایران است، حتی اگر حجم صادرات به صفر نرسد.
قطع مسیر ترانزیت ایران و ترکمنستان به خریداران و همسایگان پیام میدهد که حتی همکاری انرژی غیرنفتی با تهران پرریسک است
*در کنار این موضوع که فعالسازی مکانیسم ماشه فروش نفت ایران را تحتالشعاع قرار میدهد، اقدامات آمریکا در زمینه منع ترکمنستان از سوآپ گازی با ایران چه تاثیری در تحت فشار قرار دادن ایران در زمینه تجارت انرژی میتواند داشته باشد؟
ایران سالهاست علاوه بر صادرات نفت، بخشی از مزیت خود را در «ترانزیت انرژی» تعریف کرده است؛ از جمله سوآپ گاز ترکمنستان به آذربایجان یا عراق و حتی بحث ترانزیت فرآوردههای نفتی آسیای مرکزی به خلیج فارس. اقدام آمریکا برای منصرفکردن ترکمنستان از سوآپ گازی با ایران در واقع مکمل همان فشار بر نفت است: محدودکردن ایران از تبدیلشدن به مسیر امن و درآمدزا در تجارت انرژی منطقهای.
ترکمنستان تاکنون با استفاده از ظرفیت خطوط انتقال گاز به ایران، بخشی از گاز خود را به آذربایجان و ارمنستان میرساند و ایران در ازای این ترانزیت یا گاز مصرفی دریافت میکرد یا کارمزد میگرفت. قطع این مسیر، ایران را از یک ابزار نفوذ منطقهای و منبع درآمدی غیرنفتی محروم میکند و به خریداران و همسایگان پیام میدهد که حتی همکاری انرژی غیرنفتی با تهران پرریسک است.
اهمیت ژئوپلیتیک ایران در زنجیره تامین انرژی منطقه و محدودترشدن قدرت چانهزنی ایران به تدریج کاهش مییابد
*سرنوشت بخش انرژی ایران با توجه تغییرات جدیدی که در خاورمیانه ایجاد میشود را چطور میتوان توضیح داد؟
در سطحی وسیعتر، تحولات جدید خاورمیانه (عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل، توافقهای جدید خط لوله عربی–اروپایی، توسعه بنادر در عمان و عربستان، و نزدیکی بیشتر ترکمنستان و آذربایجان به ترکیه) باعث میشود مسیرهای جایگزین ترانزیت انرژی بدون عبور از ایران گسترش یابد؛ این مساله یعنی کاهش تدریجی اهمیت ژئوپلیتیک ایران در زنجیره تامین انرژی منطقه و محدودتر شدن قدرت چانهزنی ایران.
در چنین سناریویی، اگر تهران همزمان با تحریمهای نفتی و محدودیت ترانزیت گازی روبهرو شود، منابع ارزی و ابزارهای سیاسیاش تضعیف میشوند و مجبور است یا به سمت تخفیفهای شدیدتر و تهاتر حرکت کند یا سرمایهگذاری داخلی را افزایش دهد تا بخشی از صادرات انرژی را به مصرف داخل و صنایع پاییندستی ببرد.
به بیان دیگر، فعالشدن مکانیسم ماشه و منع سوآپ گازی یکدیگر را تکمیل میکنند و ایران را از «صادرکننده و ترانزیتکننده» به «بازاری محلی و کماثر» تبدیل میکنند؛ مگر اینکه سیاستگذار با دیپلماسی انرژی فعال و اصلاح ساختار داخلی، مسیرهای تازهای برای حضور در بازارهای آسیایی و همسایگی طراحی کند.
منبع: تجارت نیوز